زیباترین عزاداریها را دیدهام
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۹۰۰۹۷
محله و کوچه یک دست سیاهپوش امام حسین (ع) و یارانش میشده اما سمسارزاده از عزاداری منطقه شمرون و بازار تجریش و امامزاده صالح (ع) و بازار بزرگ تهران خاطرات پررنگتری دارد؛ خاطراتی که هر چه قدیمیتر میشوند، پررنگتر شده و این روزها که محرم است در ذهن او آمدورفت بیشتری دارند. خاطراتی که سمسارزاده از مرور آنها لذت میبرد و دوستشان دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودش میگوید: بچه میدان اعدامم اما بزرگشده شمرون. پدرم که بازاری بود، از میدان اعدام مهاجرت کرد به شمرون و من آنجا بزرگ شدم. آن سالها در بازار تجریش دوتا تکیه بود؛ تکیه بالا و تکیه پایین. در ایام محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا، بین این دو تکیه رقابت قشنگی شکل میگرفت. دستههای سینهزنی بزرگی راه میافتاد که چه عظمتی داشت. علامتهایی همراه این دستهها بود که ابهتشان را هیچوقت فراموش نمیکنم.دو تکیه تلاش میکردند در سینهزنی و روضهخوانی و حتی پذیرایی و نذری از یکدیگر بهتر باشند. ناهار یا شام که میدادند هرکدام تلاش میکردند غذای بهتر و خوشمزهتری بدهند. هر دو هم خوب بودند و واقعا نمیشد بین آنها فرقی گذاشت. چای روضه و هیأت را خوب به یاد دارم بهخصوص رنگ و طعمش را. عجیب خوشرنگ بود. سر بودند از چایهایی که در کافه ، قهوهخانه و خانه درست میشد. چای خشکش همانی بود که ما در خانه استفاده میکردیم اما انگار خاصیت روزهای محرم بود که آنقدر خوشرنگ و خوشطعم شود. آنقدر که هی دوست داشتی چای بخوری. دستههای سینهزنی عجیب تأثیرگذار بودند. وقتی دسته رد میشد، همه آنهایی که کناری ایستاده بودند و نگاه میکردند، ناخودآگاه دستشان بالا میرفت و پایین میآمد و به سینه میخورد. ریتم و ضرباهنگ آنهایی که سینه میزدند به همه منتقل میشد. همه میشدند سینهزن امامحسین؟ع؟. به نظرم دلها آن زمان پاکتر و بیآلایشتر از امروز بود برای همین عزاداریها طراوت داشت و همه همراه میشدند حتی آنها که بهظاهر اعتقادی نداشتند.
سلام و علیک هیأتی
پدرم بازاری بود و تاسوعا و عاشورا مرا میبرد بازار. چه دستههای بزرگ و عظیمی راه میافتاد. آنقدر عظیم که نمیشود فراموشش کنی. هیأتهای عزاداری که معمولا از روبهروی هم میآمدند، علامتها و علمهایی داشتند که صدها کیلو وزن داشت و کسی که آنها را حمل میکرد، باید پهلوانی بود که آن بار سنگین را تحمل کند. بالای علمها حالت فنری داشت و لنگر میانداخت و سنگینیاش بیشتر میشد. وقتی دو هیأت که با هم مراوده داشتند روبهروی هم میرسیدند، کسی که علم را حمل میکرد آن را بهعنوان سلام تکان میداد. زیبا بود این سلام و علیکهای هیأتی. یادم میآید دوستانی داشتیم که ارمنی بودند و روزهای محرم میآمدند هیأت، چای و نذری میخوردند و سینه میزدند. روزگار خوبی بود.
حاجتروا شدم
سمسارزاده میگوید:پدرم ماه های رمضان نذری داشت و پسرعمهام در آبدارخانه برای مهمانها چای درست میکرد و من هم آنها را پخش میکردم. خیلی دوست داشتم این مراسم را و اینکه من هم مثل بزرگترها و پسرعمهام کاری برای این مهمانی انجام میدهم. یادم است حدود 50،60 سال قبل کارم گیر کرد. مشکل بزرگی پیش آمد که حل نمیشد. رفتم مشهد به حرم امام رضا (ع) و از ایشان خواستم کمکم کند. روز بعد که برگشتم تهران، مشکلم حلشده بود. امام رضا (ع) باور کرد راست میگویم و کمکم کرد. محرم امسال از خدا و امام حسین (ع) میخواهم شر کرونا را از سر مردم بردارد. بیچارهمان کرده. ازنظر معیشتی بیشتر مردم دچار مشکل شدهاند. کرونا پولدارها را پولدارتر کرد و ما را فقیر و ندارها را نیازمندتر. خدا به آبروی امام حسین «ع» از این شرایط نجاتمان دهد.
طاهره آشیانی - روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: اصغر سمسارزاده عزاداری محرم امام حسین دسته ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۹۰۰۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیباترین شعرها از شاعران بزرگ و معاصر درباره معلم به مناسبت روز معلم
شعر درباره معلم در ادبیات فارسی بسیار است. ما ایرانیها از دیرباز تا امروز قدردان معلمان و مربیانمان بودیم. این قدردانی به خوبی در ادبیات نشسته است. بیایید زیباترین اشعار روز معلم را با هم بخوانیم با زیسان همراه باشید.
زیباترین شعرها درباره معلمسعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
-حافظ-
***
گر کسی را رغبت دانش بود گو دم مزن
زانکه من دم درکشیدم تا به دانایی زدم
-سعدی-
***
همه شوخی و دلبری
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
-سعدی-
***
ز بوسیدنیهای
این روزگار
یکیشان بود
دست آموزگار
-شهریار-
***
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
-سعدی-
بیشتر بخوانید تبریک روز معلم به همکار با ۴۰ متن ادبی، زیبا و رسمی پیام تبریک روز معلم ۱۴۰۳ | زیباترین و بااحساسترین جملات روز معلم، مربی و استاد + عکس تبریک روز معلم
***
گفت استاد: مبر درس از یاد
یاد باد آن چه مرا گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من، نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه میدانست آموخت مرا
غیر یک اصل که نا گفته نهاد:
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به من یاد نداد
-ایرج میرزا-
***
حروف درس الفبای ما معلم بود
تمام صحبت ما یک صدا معلم بود
به روی تختهی چوبی همیشه بی پایان
شروع نام خدابود، تا معلم بود
نگاه روشن دنیای کودکی هایم
به خشم و بوسهی مادر ؤ یامعلم بود
خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژه
ؤ جمله جملهی ایثار، با معلم بود
قسم به نام پیام آوران آگاهی
تمام درد بشر را دوا معلم بود
شکوه صبر وصلابت چو کوه میبارید
سه تیغ مهر ؤ سنگ بلا معلم بود
به دشتهای پر ازغنچههای پراحساس
گلی شکفته به نام وفا، معلم بود
به هیچ زندگی و پوچ مرگ، معنا داد
تمام بود و نبود شما معلم بود
به وقت گوش نهادن نشسته شاگردیم
در اوج خستگیش هم به پا معلم بود
هنوز پرسش بی پاسخی که میخواند
معلم عشق خدا یا خدا معلم بود؟
***
از تو گفتن کار یک دلداده است
قلب تو قلبی سفید و ساده است
هر چه میدانم تو یادم دادهای
پند هایت پاک و فوق العاده است
از معلم شعر گفتن ساده نیست.
چون معلم آدمی آزاده است
دست پاکش معنی مردانگیست
سر به مهر و بر سر سجاده است
گفته بودم پیش از این یکبار من
قلب تو قلبی سفید و ساده است
محمد شکری فرد
***
صدایت نغمهای ازباغ فردوس معلمای طنین هستی من
تویی سرچشمهی ارامش وعلم معلمای فروغ دیدهی من
وجودت شمع سوزان زمانه معلم اسوهی ازادی من
ببوسم دستهای مهربانت معلم خاک پایت سرمهی من
گرفتی دستهایم صادقانه مرابردی به اوج عاشقانه معلم روشنای تاری من
دعایم تاابد بدرقهی توست معلم رهنمای اکی من
تلاشت رانخواهم برد ازیادمعلم یادتوهمراست بامن
مریم شکیبا
***
دوباره آمده روز معلم
گلی در حیطهی تعلیم خادم
معلم وارث پیغمبران است
مقامش خارج از وصف وبیان است
به امر تربیت کوشاترین است
تعلم خاتم و او، چون نگین است
به از مهر پدر جور معلم
بباید گشت بر دور معلم
بود همچون پدر بر دانش آموز
به فکر اوست همواره شب و روز
معلم، چون ستاره در زمین است
چراغ رهنما، حبل المتین است
معلم، روز تو بر تو مبارک
نگهدارت بود رب تبارک
اسماعیل تقوایی
***
سپاسگزار معلمی هستم که
اندیشیدن را به من آموخت
نه اندیشهها را …
***
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوختهی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من.
چون عامل دردم این غم و این تب توست
***
تبریک روز معلم به همکار را نیز ببینید
tags # شعر سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!